خانه    نقشه سایت    تلفن 021-26701198     تماس با ما info@karafarinenab.ir

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 امتیاز 5.00 (1 رأی)

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

حمایت از کالای ایرانی، باید برای آنکه عادلانه باشد، حمایت ای ریشه ای و نظام مند، هدفمند و در چارچوب مشخص باشد به گونه ای که نابرابری های فزاینده ناموجه و مخرب را از بین ببرد.


حسین سرآبادانی پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) در یادداشتی به بررسی این پرسش پرداخته است که چرا به کالای ایرانی تعصب نداریم؟!

«جوان ‌های ما تعصب دارند به فوتبال؛ یکی طرفدار تیم قرمز و یکی طرفدار تیم آبی است؛ حتی تعصب دارند به تیم ‌های خارجی مثل رئال و ...اگر همین اندازه تعصب را نسبت به اقتصاد ملی و تولید داخلی داشته باشیم، بسیاری از کارهای ما اصلاح خواهد شد.»

این تشبیه همراه با مزاح مقام معظم رهبری در بیانات ابتدای سال، این پرسش را در افکار عمومی طرح می کند که چرا همچون تعصب یک هوادار دو آتیشه فوتبالی به تیمش، به کالای ایرانی تعصب نداریم؟ این یادداشت تلاش می کند از منظر عدالت اجتماعی و موضوع «سهم بری عادلانه عوامل تولید» به این پرسش پاسخ دهد. بدون تردید به این پرسش می توان از منظرهای دیگر همچون فرهنگ مصرفی و...نیز پاسخ داد.

«کالای ایرانی» خروجی یک نظام است و آن «نظام تولید ایرانی» است. این نظام، دارای ورودی هایی است که کلیت فعالیت این مجموعه را به مثابه سیستم حفظ می کند. این ورودی ها در واقع نهاده های تولید هستند. منابع طبیعی، سرمایه فیزیکی، سرمایه مالی، نیروی کار فیزیکی، سرمایه انسانی، کارآفرینی، مهندسی و طراحی(سرمایه دانشی) و سایر مواد اولیه و نهاده های تولید در کنار یکدیگر و به فراخور نوع محصول در این نظام دخالت دارند.

صاحبان این نهاده ها حسب مناسبات و روابطی با یکدیگر در تعامل هستند. در طی سده های گذشته در تاریخ اندیشه اقتصادی، پرسش بزرگ نحوه سهم بری هر کدام از این صاحبان عوامل تولید از ارزش ایجاد شده است. بدون تردید سهم بری عادلانه آن است که هر کدام از صاحبان نهاده های تولید به تناسب ارزشی که خلق کرده است، از برخورداری های نهایی نظام تولید نیز بهره ببرد. آنگاه که ورودی ها با ستاده ها، آورده ها و شایستگی ها با برخورداری ها تطابق نداشته باشد، نظام تولیدی به تعبیر اقتصاددانان، وارد بازی جمع صفری می شود که قابل تداوم نخواهد بود.

به دلایل مختلف، تعصب به کالای ایرانی به شکل مطلوب در میان ایرانیان وجود ندارد. یکی از این دلایل آن است که نظام تولید ایرانی، سالهاست که وارد یک بازی جمع صفر و یک حلقه تضعیف کننده ذاتی شده است. سهم بری صاحبان نهاده های تولید ایرانی عادلانه نیست و آنجا که عدالت نباشد، علاقه و دلبستگی وجود نخواهد داشت.

اما چرا نظام تولید ایرانی عادلانه نیست؟ شاید چند آمار در این مورد کافی باشد. سهم هزینه دستمزد نیروی کار در هزینه تمام شده در نظام تولید ما، حدود 5 درصد است و این یعنی کارگر ایرانی از پایین ترین دستمزد در میان کشورهای جهان برخوردار است. نسبت دستمزد به بهره وری نیروی کار نیز در نظام تولیدی کشور حدود 30 درصد است؛ این بدان معناست که کارگر ایرانی حدود یک سوم بهره وری خود دستمزد دریافت می کند.

این نظام تولیدی بنا به عقلانیت و خردی که حتی سرمایه داری مدرن نیز حدود صد سال قبل به آن رسید، قابل تداوم نیست، زیرا نظام اقتصادی یک حلقه و شبکه به هم مرتبط است. تولید، مبادله و مصرف. اگر به عنوان مثال سهم کارگر به عنوان یکی از صاحبان نهاده های تولید، به اندازه ارزش ایجاد شده او نباشد، علاوه بر آنکه عدالت اجتماعی شکل نگرفته و انباشت سرمایه برای اقلیت رقم می خورد، به چرخه اقتصاد طبیعی نیز صدمه می زند زیرا کاهش قدرت خرید آنها، در حقیقت کاهش قدرت خرید مصرف کنندگان خروجی های این نظام تولیدی است و این خود به خود به کاهش خرید محصولات صاحبان بنگاه تولیدی منجر می شود.

واضح است که اگر تعاملات در نظام تولیدی را در بلندمدت و در یک تداوم زمانی مشاهده کنیم، آنگاه است که در تحلیل آنچه رقم می خورد کمی متفاوت تر از حالت ایستا، عمل می کنیم. خانواده چند ده میلیونی کارگران ایرانی امروز خریداران بالقوه کالای ایرانی هستند اما نه قدرت خرید کافی برای این کار را دارند و نه تعصب به این کار را.

هوادار یک تیم فوتبال، خود را با یازده نفری که در مستطیل سبز در تلاش برای پیروزی هستند، متحد و هم جبهه می داند اما کارگر ایرانی چنین تعلق را به خروجی نظام تولیدی که خود در آن فعال است، ندارد چون در افراطی ترین صورت به تعبیر مارکس، دچار نوعی خودبیگانگی شده است که آنچه تولید کرده است را متعلق به خود نمی داند.

امروز دهکهای پایین و متوسط درآمدی، در پرتو مناسبات غیرعادلانه نظام تولید ایرانی، به کالای ایرانی تعصب ندارد چون به دلیل قدرت خرید پایین خود، تنها فاکتور خرید خود را «قیمت» می بیند و پارامترهای دیگر را دارای اهمیت نمی تواند بداند. در  سال گذشته، واردات در کشور بیش از 6 میلیارد دلار افزایش و در برآوردهای اولیه بیش از 70 میلیارد دلار واردات قانونی و قاچاق در کشور صورت پذیرفته است. اگرچه بخشی از این واردات مربوط به کالاهای سرمایه ای و مواد اولیه تولیدی است، اما مع الوصف بخش عمده کالاهای بی کیفیت اما ارزان متناسب با قدرت خرید این گروه های درآمدی است.

وقتی «قانون پاداش دهی عوامل تولید» به گونه ای است که مولدها جریمه و غیرمولدها تشویق می شوند، آنگاه غیرمولدها نیز به نظام تولید ایرانی و به تبع کالای ایرانی تعصب ندارند. برای دهک های بالای درآمدی که در اثر مناسبات رانتی و ظالمانه نهاده های تولید، به ثروت دست یافته اند، تعصب به برندهای خارجی اصل محوری قرار می گیرد چرا که مصرف نه برای رفع نیازهای حقیقی که برای تشخص یابی اجتماعی و ایجاد تمایز با گروه های دیگر اجتماعی صورت می پذیرد. این بینش به شکل ویروس گونه ای در میان طبقه متوسط شهری نیز به مرور سرریز می شود و رفتارهای فراتر از شکل و توان این طبقه با خرید برندهای خارجی به عنوان هنجار و ارزش پدیدار می شود.

حمایت از کالای ایرانی، امروز علاوه بر ایجاد حمایت های گسترده مردمی و مداخلات حداقلی دولت با سیاست های تجاری، ارزی و بودجه ای، نیازمند باز طراحی ساختاری است به نحوی که برخورداری ها متناسب با صلاحیتها و بر طبق الگوی عادلانه مناسبات صاحبان نهاده های تولید باشد. در شرایطی که سالانه بیش از 200 هزار میلیارد تومان سود به سپرده های بانکی و صاحبان سرمایه مالی، توسط نظام بانکی- که حیات نباتی و تنفس مصنوعی خود را از نظام تولیدی کشور می گیرد- پرداخت می شود، دشواری ها و مسائل برای برون رفت از این حلقه های تضعیف کننده تولید ملی نمایان می شود.

در روایات اسلامی ثمره «عدالت اجتماعی»، آبادانی و رونق همگانی بیان شده است. بدون تردید اصلاح نهادهایی که به شکل تاریخی در نظام تولید ایرانی شکل و قوام گرفته اند به گونه ای که موجب به هم خوردن منطق ظالمانه توزیع رانتها شود، موجب حیات واقعی نظام تولید ایرانی به عنوان پیشران توسعه ملی و ایجاد علاقه و تعصب به برند «ساخت ایران» خواهد شد چرا که عموم افراد جامعه احساس می کنند در جبهه ای واحد قرار دارند و برخورداری ها و سختی ها هر دو عمومی است و متعلق به طبقه یا گروه اجتماعی خاص نیست. در این صورت است که نظام تولید ایرانی وارد یک حلقه بازتقویت شونده و یک بازی جمع مثبت می شود. رفتارهای تعاملی مبتنی بر تقابل و تعارض به رفتارهای تعاملی مبتنی بر همکاری تبدیل می شود و کالای ایرانی بعد از فتح بازارهای داخلی، وارد بازارهای منطقه ای و جهانی خواهد شد.

از این جهت حمایت از کالای ایرانی، باید برای آنکه عادلانه باشد، حمایت ای ریشه ای و نظام مند، هدفمند و در چارچوب مشخص باشد به گونه ای که نابرابری های فزاینده ناموجه و مخرب را از بین ببرد.

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر به عنوان مهمان

0 / 1000 محدودیت حروف
متن شما باید کمتر از 1000 حرف باشد
نظر شما به دست مدیر خواهد رسید
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد

ورود کاربران

خبرنامه پیامکی




گالری تصاویر

با ما در ارتباط باشید